لندن بودم باندیشه زنده کردن زبان پارسی و برگردانیدن ایرانیان از این راه نیستی فرجام افتادم و خواستم که نامهای دوستان را بیارسی سره ((خالص) نگارم دیدم که بسیار دشوار است (در این با نویسنده شرحی نوشته که بر خلاف آنچه تصور میرود که زبان پارسی محتاج بزبان بیگانگان است، آنرا احتیاجی نیست و باید فضلا و دانشمندان فرهنگی از نقات پارسی درست کنند و من مدتها بفکر تدوین چنین فرهنگی بودم.) ناچار و ناامید روزها و شبها در ایناندیشه یا سوز و گداز میگذارندم و بر پیکی ایران مینالیدم تا اینکه خداوند آب و دانه مرا بهندوستان نهفته (حواله) بعلیگر کالج برای آموزگاری انگلیسی فرستاده شدم و خوشبختانه در آنجا بیتکانی (مواجب) هنگفت و روزانه یک (تو) ساعت و نیم یا دو تو بیشتر کار نداشتم. (نویسنده دنباله فن را اینطور ادامه میدهد که خوشبختانه فرصت زیاد و دست یافتن بکتابخانه بزرگ آنجا را غنیمت شمرده چنان خانه نشین گشتم که بمیهمانی دوستان گرامی و گردش گلگشت هم نمیرفتم. در هنگامیکه ندن بودم و آن پنج سال هندوستان و این یکسال ایران نزدیک هشت هزار لغت گرد آورده فرهنگی بنام فرهنگ نوبهار ایران از تازی بیارسی و انگلیسی نوشتم میخواستم همانجا حق الطبعش بکمپانیهای انگلیسی بفروشم ولی با خوداندیشه کردم که آنرا برای برادران ایرانی بایران ارمغان بیرم مگر هزار افسوس که آمدم و دیدم تنگدستی و بیپولی ایرانیان را باری چون دیدم کار چاپ کردن فرهنگ نوبهار ایران شاید در زندگی من سر نخواهد گرفت خواستم کم کم بنگارش گفتارهای پارسی در روزنامه ارشاد گوش مردم را باینکار آشنا نمایم تا اینکه در این انجامها (اواخر) برخی از ایرانیان پاک نژاد و پارسی خواه مرا بنوشتن این نامه پارسی واداشتند و چونامیدوارم که ایرانیان رشگمند ( غیور) همراهی پولی باینده کرده نگذارند از یا بیفتم، بتنهایی این کار دشوار را آغاز نمودم و در انجام هر یک از شمارههای آینده چند چهر (صفحه) از فرهنگ نوبهار ایران خواهم نوشت تا خریداران آنرا گرد نموده سرانجام دارای یک جلتا (جلد) فرهنگ چاپ شده باشند. نیایش بدرگاه یزدان پاک میکنیم که مرا در این کار دشوار یارو یاور باشد. » این بود مقدمه و یا مقاله افتتاحی نامه پارسی که چون شرح مختصری از زندگی مرحوم آزاد مراغه در آن یاد شده بتفصیل نقل کرد اینک بذکر بقیه خصوصیات نامه پارسی میپردازیم.
در صفحه ۱۵ و ۱۶ شماره اول قطعه از (ریزش خامه تیار حاجی شیخ الرئیس) در مدح و ماده تاریخ نامه یار سی ذکر نموده که چند شعر آن اینست:
ستاره بدرخشاند مردی از رادی که داد تیره دلان را فروغ آزادی
زبان پارسی از نفز نامهاش گردید درست و سخته پس از سخت سست بنیادی
سیاس ایزد کز کوشش ابو القاسم رسید سود پس از روزگار بر بادی
چوخواست سال نمودش ز خامه بنده روان نوشت بیائی فروغ آزادی ۱۳۳۴
فرهون (اداره): تهران، پاچنار، سرکار و دارنده (مدیر) ویزش نامه (امتیاز) حاج میرزا ابو القاسم خان آزاد مراغه بهای سالانه پیشگی تهران یک تومان. بیرون تهران ۱۲ قران. ماهی دو شماره شهنش (اشاعت) میشود. بهای یک شماره تهران هشت شاهی. بیرون دهشاهی. پس از یک ماه از روزمه (تاریخ) شهنش بهای هر یک شماره دو قران است. گفتارهای سودمند
-۲۶۴-