در بیروت رفته و پس از فراقت علوم عالیه در سن بیست ۱۲ سالگی در علوم مذهبی موفق باخذ گواهینامه اجتهاد گردید وسپس بتحصیل زبان خارجی (فرانسه) وبعداً بعلوم طبیعیات - نجوم - ریاضیات - سیاست - اقتصادیات پرداخت و پس از پنجـال تحمیل بعنوان سیاحت بکلکته وسایر نقاط دیگر هندوستان مسافرت و در انجمنهای مذهبی و سیاسی آن کشور داخل و پس از چند مادی بوطن عزیز خود بازگشت و در سن ۱۸ سالگی خود را برای خدمت میهن عزیزش آماده ساخته و مبادرت بتأسیس مدرسه شرف مظفری نموده و مدرسه را بوسیله معلمین با اطلاع مانند مرحوم فروغی و مرحوم مهندس السلطان و مرحوم نبیل الدوله و چند تن از دانشمندان آن عصر در تهران افتتاح و بتعلیم و تدریس علوم جدید پرداخته و از این راه خدمات مشعشعی بفرهنگ ایران نمود و در دوازدهم ربیع الاول ۱۳۲۸ قمری بموجب اصل ۲۴ قانون روزنامه مفتش ایران را در تهران منتشر وعالم مطبوعات را فروغ و روشنی مخصوص دارسیس آن مرحوم در صدد اصلاحات و رفع نواقص کشور بر آمده و انجمنی بنام انجمن آزادی خواهان با تشریک آقای طباطبائی در تهران تشکیل و بخدمات ملی خود ادامه داده و خائنین که از اقدامات او واقف شدند در صدد هلاک آنمرحوم بر آمده و بمنازعه با او برخاستند تا اینکه خدمات آن مرحوم توجه عمومی را بخود جلب و در سن ۳۰ سالگی از طرف نواحی شمال (مازندران) بوکانت دار الشورای ملی انتخاب و چون مومی علیه حسن ظن مردم را بخود تلقی کرد از هیچ گونه مساعدت و همراهی و اقدامات نافع خود بردم و کشور فروگذاری ننمود تا اینکه مشروطه بتغار مرحوم محمد علی شاه بد جلوه کرد و امر به توپ بستن مجلس را داد در این گیرودار مرحوم سید نور الدین با رفقای فراکسیونی خود فوراً در صدد رفع آسیب و پنهان خود بر آمدند و چون شلیک توپخانه راه فرار را برای آنها مسدود کرده بود ناچاراً در یکی از کنجههای مجلس مخفی و پس از سی و دو ساعت دیگر بوسیله مرحوم سرتیپ محمد اسماعیل خان نجات و شبانهایشان را بمنزل خود مخفی نمودند پس از این واقعهایشان در صدر رفع قائله بر آمده و برضد حکومت محمد علی شاه با همراهان خود جداً قیام و سپس محمد علی شاه یکی را بعد از دیگری دستگیر و در باغشاه زندانی و هر یک را بعد از دیگر بعنوانی و طرز مخصوصی از قبیل صور اسرافیل، ملک المتکلین و غیره اعدام تا اینکه نوبت سومی علیه که میرسد بوسیله شاهزاده ناصر الملک مورد وساطت قرار گرفته و محمد علیشاه پس از بدست آوردن معلومات و اطلاعاتایشان وی را مورد لطف خود قرار داده و لقب (ادیب حضوری) آنموقع بمشار الیه داده شد و در همان تاریخ روزنامه خود که امتیاز آن از شورای عالی وزارت فرهنک مجلس شورای ملی ایران بموجب اصل ۲۴ قانون اساسی گذشته بود که در تمام کشور میتواند روزنامه خود را منتشر نماید.
و بعداً بواسطه اختلافات سیاسی و نفوذ شاهزادههای قاجارایشان را باصفهان تبعید وقریب ۲۲ سال هم روزنامه خود را در اصفهان و در کرمانشاهان و از سال ۱۳۰۹ تا سال ۱۳۱۱ شمسی در اراک بنام مفتش ایران مرتباً منتشر میساخت تا اینکه از طرف حسودان و خود شیرینها شکایتی مبنی بر اینکه روزنامه مفتش ایران چه علت دارد که با توازن قانون مطبوعات هر روز دریک شهرستانی منتشر شود تا انکه سابق مو میعلیه را بوسیله شهر بانی اراک بمرکز احضار پس از اجبار به تعویض نامفامیل خود از ایران مداری چون نتیجه مطلو به حاصل نشد بعناوین مختلفهایشان را مجبور به تعویض امتیاز روزنامه مفتش ایران نمودند و از اواسط ۱۳۱۱ روزنامه مفتش
-۲۳۳-