بیرون و بخته و میخوانهها و مهمانخانهها و دبستانها را تاراج کردند و آشوب و غوغای بزرگی و یا گردید. یکی از دبستانهائی که در این پیش آمد تاراج شد دبستان کمال بود که راهبرش میرزا حسینخان میبود و روز نامهای نیز بهمان نام مینوشت و پس از این پیش آمد در تبریز نمانده و بقفقاز و مصر رفت. » این بود خلاصه از آنچه مرحوم کروی نوشته است. مدیر روزنامه کمال در اوائل سال ۱۳۲۳ قمری با تفاق آقایان تقی داده و میرزا محمد علیخان پس از طی شهرهای قفقاز و ترکیه وارد مصر گردیده وورود او را بمصر در شماره ۸۴۳ سال ۱۳ روزنامه حکمت مورخ ۱۰ صفر ۱۳۲۳ قمری بدینقم نوشته است: تشریف فرمائی جگر گوشگان وطن بمصر... از آنجمله در این ایام جناب میرزا حسین خان مدیر مدرسه و جریده ( کمال » و جناب سیادت مآب آقا سید حسن و جناب میرزا محمد علیخان مدیر ان جریده فریده «گنجینه فنون » و کتابخانه «تربیت» در تبریز با تن خسته و دل پرامید با ضمیر یاک وارد گلشن سرای علوم و معارف مصریه شدند. »
پس از آنکه مدیر روز نامه کمال چند ماهی در مصر توقف نموده در ماه جمادی الاول ۱۳۲۳ قمری روزنامه کمالرا در قاهره تأسیس و منتشر نموده است. متأسفانه نگارنده تاکنون نمونه از روزنامه کمال منتشره در قاهره مصر بدست نیاوردهام ولی روز نامه حکمت چاپ قاهره در شماره ۸۵۲ مورخ پنجشنبه ۱۰ جمادی الاول ۱۳۲۳ طلوع آنرا تحت عنوان «تقریظ جریده گرامی کمال» پس از آنکه شرحی دائر باهمیت روزنامه نوشته بدینقسم یادآور شده است: «از آن ستارگان سپهروطن بروری یکی جریده گرامی ( کمال است که در تبریز چندی درخشیده و از آنجا اقول کرده اکنون در جو صاف وشفاف مصر که پر از ستارههای درخشان معارف است دیگر باره شارق گردید. امیدواریم که این ستاره درخشان گاه دراز از این افق تابان گشته و کم کم بدر تمام و بعد کمال برسد. » شرح مذکور اشاره بتاریخچه تأسیس کمال ابتدا در تبریز و سپس در مصر مینماید.
روزنامه کمال متأسفانه برخلاف آرزوی مدیر حکمت دوام زیادی در مصر نکرده و پس از اندک مدتی بعلت عزیمت مدیر آن از مصر کمال نیز تعطیل شده است.
روزنامه چهره نما با عباراتی نغز و دلکش و مؤثر در شماره ۲۲ سال دوم چهره نما مورخ غره جمادی الثانی ۱۳۲۴ قمری تحت عنوان «چهرنما و هزاران است» اشاره بتعطیل روزنامه کمال و حرکت مدیر آن از مصر بطرف قفقاز نموده که مناسبت نیست عین آن شرح را ذیلا نقل نمائیم. د نهال تناور کمال که در اوج کمال و نهایت جلال رسیده بود و از استعداد جیلی و درایت فطری که یزدان پاک در نهاد نوع ایرانی بودایع گذاشته باندکی کم این نمره شجره تربیت و کمال درختی تنومند بارآور پیدا کرد که سرافرازی بکیوان کشید دریغ درد از غفلت و جهالت هموطنانش در تبریز چنان قامتش را مجوف کرد که دلش خسته و مدرسهاش بسته و قلمش شکسته و رشته مسلسله روزنامهاش گسته گردید پس از کرم خوارگی و برگ
-۱۴۳-