پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد چهارم.pdf/۱۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف القاف
قانون
 

دژخیم مشهور شهربانی که هنگام مبارزه قرار داد مرابسیاه چال انداخت. این جاهم مأمور توقیف من بود و صورتی به صمصام السلطنه نشان می‌دهد که من جزء نخستین دسته‌ای بودم که باید بزندان بروم مرحوم صمصام السلطنه که این صورت را می‌بیند یمن اطلاع می‌دهد که بیراهه بمنزل او بروم و از آنجا خارج نشوم تا از شدت مراحل اولیه کودتا کاسته شود جریانات و حشت‌آور تأثر‌انگیز کودتا - گرفتن و بستن و ایجاد اختناق در همه جا و همه چیز مرا بفکر گرفتن امتیاز روزنامه‌ای بنام (قانون) انداخته و در شهریور ۳۰۰ که دیکتاتوری ایران می‌رفت ریشه محکمی پیدا کند با اینکه بیش از بیست ساله از سن من نمی‌گذشت و مشاجره عجیبی با مرحوم ممتاز الدولة ودر معارف آنوقت و میرزا رضاخان نائینی معاون آن مرحوم راجع یکی از مواد قانون مطبوعات (۳۰ سالگی) مدیر روز نامه داشتیم بگرفتن امتیاز موفق و فوراً بنشر قانون شروع کردم.

هنوز چند شماره قانون منتشر نشده بود که سید میرزا آقا فلسفی مدیر روزنامه (حیوة جاوید) مورد ضرب و شتم سردار سپه فرمانده قوی و وزیر جنك بعدار كود تا قرار گرفت و دندان سید شکسته شد.

روزنامه قانون ضمن انتشار یادداشت شدیدی باین عمل اعتراض و این رفتار را تقبیح نمود و اختلاف بین روز نامه قانونو سردار سپه از این تاریخ مرحله جدی‌تری بخود گرفته مدتی نکشید تا صحبت خلع قاجاریه و جمهوری قلابی بعمل آمد و من با اینکه نسبت به بقای سلطنت در خاندان قاجار علاقه‌ای نداشتم با جمهوری قلابی نیز نظر خوبی نداشته و با قیام مردانه مردم و بر هم زدن بساط ساختگی جمهوری هم آهنگی کرده و این مرتبه نیز مردم فاتح شدند و صدای جمهوریت در فضا خفه شد.

پس از بهم خوردن و پایان یافتن بازی جمهوریت مدت کوتاهی سردار سپه باصلاحات پرداخته و در ارتش و تمام نقاط کشور آثار بارزی از اقدامات مفید پدیدار شد مع التأسف چندی طول نکشید که اطرافیان دزد و نالایق آن سرباز فعال ولایق را احاطه کرده و بر جمع مال و دور شدن و مبارزه باصفه اصلاح طلب و آزادی خواه تحریص و ترغیبش نمودند و شد آنچه شد.

مخالفت من بوسیله مقالات روزنامه قانون با جمهوریت سبب شد که با فاصله‌های کوتاه روزنامه قانون توقیف و خودم هم گرفتار می‌شدم.

آهنك شوم دیکتاتوری رفته رفته بالا گرفت و دستگاه شهربانی در گاهی و مختاری و آیرم کاری جز گرفتن و کشتن و تبعید کردن نداشتند و پس از اینکه چند بار دچار سوه قصد شدم تا آخر دوره دیکتاتوری گرفتار زندان و تبعیدگاه‌های سمنان - کاشان - اصفهان یزد - کرمان و شهرضا بودم.

من در آخرین حوزه اسارت خود در اصفهان بحال افسردگی و ناتوانی افتاده بودم که بار دیگر کشور ما گرفتار دیکتاتوری هژیر و رزم آراء گردید و طلیعه قیام آزادیخواهان بزعامت دکتر مصدق و آیت الله کاشانی برای مبارزه با استعمار و ملی

-۱۰۴-