ایران از پیشقدمان بوده و از بانیان نهضت عظیم قیام برضد دربار استبداد بشمار میرود و مادرم از نوادههای سلطان مرادخان که نسب آنها با تابکان فارس میرسد میباشد و چون پدرم مدتی در خراسان (مشهد) میزیسته احترام زیادی در مشهد و بمناسبت انتساب مادرم با خاندان بزرگی از فارس بستگانی در شیراز داریم و بسیار خوشوقت هستم که رشته ارتباط خانوادگی من با سه نقطه مهم وحاس ایران - تهران - خراسان - فارس متصل است و شاید ثبات و پایداری و استقامت من در راه مبارزه باستمگران مربوط باستمداد از تربت پاک ومقدس حضرت علی ابن موسی الرضا وحضرت شاه چراغ و حضرت عبدالعظیم علیهم السلام باشد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مدارس ادب و ثروت تهران بیایان رسانده و تحصیلات عالی من در فقه و حقوق اسلامی مرهون محضر پرفیض فضلاء و اساتید بزرگواری چون مرحوم میرزا محمود قمی مدرس مدرسه صدر و مرحوم علامه حکمی و دیگران از بزرگان دین و دانش میباشد.
احساسات تند و پرشور وطن پرستی از روزهای اول زندگی بمن رنج میداد و بهمین مناسبت همیشه با قلدران و زورگویان و آنهایی که افکار عمومی را چیزی موهوم میشمردند سرگرم ستیز و مبارزه بودم.
خداوند بزرک شاهد و ملت ایران گواه است. از دقیقهای که زبان بگفتار کشودم ار ستمگران مذمت کردم و از آنساعت که توانستم بنویسم قلم من چون خاری در سینه و دیده و پهلوی مخالفان حکومت ملی جای میگرفت و هر چه بیرحمانه ترنوک خامهام قطع میگردید تیزتر و برنده و مؤثرتر میشد.
قلدرها وقتی از نیش قلم من مصون میماندند که بکنج زندان با گوشه تبعیدگاهها میافتادم شدت مبارزه من باروح بیگانه پرستی از کابینه وثوق الدوله معروف بکابینه قرار داد شروع میشود و همان ایام را باید روزهای اول همکاری من با پیشوای بزرگوار احرار ایران مرحوم سید حسین مدرس بحساب آورد.
اگر وثوق الدوله قرار داد را اجرا، میکرد فاتحه استقلال ایران خوانده میشد ولی قیام شدید میلیون و آزادیخواهان اجاره نداد آنروز هم تدبیر انگلستان فاتح شود زیرا خورشید جذاب و تابناک ایران مغلوب و اسیر ولی، تیره گردد.
من باعشقی و فرخی و کمرهای و ضیاء الواعظین و افرادی دیگر از احرار چون بطور سختی بعاقدین قرار داد حمله میکردیم و نطقها و بیانیهها و اعلامیههای آتشین ما بنیان استعمار را میلرزاند، همه ماها را بزندان انداختند ولی بذر فکر ما روئیده و سبز شد و نمو کرد و کار را بآنجا کشانید که آن ورقه لعنتی که وثوق الدوله وصارم الدوله ونصرة الدوله و خیانت کارانی دیگر پولهای زیاد برای اجرای آن از انگلیسها گرفته بودند پاره شد و دور افتاد و مرد! ...
پرده کودتا بالا رفت:
آنجا هم من جزء اولین دستهای بودم که باید بزندان بیفتم. سرهنگ پاشاخان
-۱۰۳-