پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۷۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف ب بعده الراء
پرورش
 

از وزرای معظم رفتم چون مرا دید زایدالوصف اظهار بشاشت و خرمی کرد و گفت در مجالس ها از تو مدح و ستایش کرده ام و در فرنگستان همه روز منتظر بودم که با تو ملاقات نمایم و شفاهاً صحبت کنم پس از تعارفات رسمی گفت قصد تو در این مسافرت چیست گفتم صبت معارف پروری و رعیت پرستی پادشاه ایران بسی شنیده ام که وطن پرستان دوست دارد و معارف شناسان گرامی شمارد آمده ام تا خدمتی بدولت و ملت ایران کنم و ذکر خیری گذارم چون کمتر این صحبت از ایرانی خصو جوانی شنیده بو د سخت شگفت آمدش گفت یعنی بچه وسیله دولت و ملت را خادم و ذکر خیر را باعث توانی شد گفتم جسم محلول ایران تنقیه کنم و ازرك حيات او خون فاسد بیرون آرم و نیکو دانسته ام که خواب زده شرقی جز ببانگ ناقوس مطبوعات از خواب غفلت سر بر ندارد و رجال ایران جز بتیغ زبان جراید ادب نشوند اگر دولت بمال همراهی کند من بجان پیش قدمی نمایم و روزنامه ای مانند ) تان ( با ) فیگارو ( در پایتخت ایران احداث کنم و معايب ومفاسد ملك هر روز بواسطه آن بسمع پادشاه رسانم بخنده گفت اول مودی تو من هستم تو میخواهی راه مداخل من سد كنى وعيوبات من بنمائی و ملت غافل را از استبداد وظلم ما بیدار کنی و این خیال همان نرد بازی با دختر پریان است هرگز صورت خارجی پیدا نخواهد کرد فرض محال چنین روزنامه ای در طهران که خود تقریر میکنی احداث کردی روز سوم اموال مطبعه بغارت برند و بنای آن خراب کنند و معلوم نیست سر صاحبش در کجا بازی کند. گفتم همه اینها که فرمودید صحیح است من هم نیکو میدانم اکن خود را در این راه فدا میکنم تاسدان شکسته شود و مردم بدانند از جان گذشتن سهل است .»

این بود قسمتی از مصاحبه مدیر پرورش با یکی از ارکان دولت که همراه شاه باروپا رفته بوده از این مصاحبه و سایر نگارشات پرورش معلوم میگردد که وی مردی بی باك وحقيقتاً نسبت بوطن خود علاقمند و جان نثار است.

مجد الاسلام در شماره ۲۹ سال سوم روزنامه ندای وطن مورخ ۸ شعبان ۱۳۲۷ قمری در باره مدیر پرورش این طور اظهار عقیده میکند: «خدمات و زحمات مرحوم علیمحمد خان مدیر ثریا و پرورش بعالم آزادی ایرانیان از چیزهائیست که احدی نمیتواند تردید و انکار نماید مطالبی از نه سال قبل ( منظور سال ۱۳۱۸ قمریست که پرورش در قاهره منتشر میشده است ) در جریده پرورش مینوشت که ما امروز جرئت انتشار آنگونه مقالات را نداریم و حرفهایی در مسافرت فرنك بشاه مرحوم ووزاء ملتزم رکاب عرض کرد که مدیر طیمس لندن با آنهمه آزادی نمیتواند بوزراء انگلیس بگوید . »

این بود خلاصه از زندگانی و طرز فکروسبك نگارش مدیر روزنامه پرورش. پس از آنکه مدتی ورود روزنامه پرورش از طرف امین السلطان بداخل ایران ممنوع گردید بالاخره روزنامه تا شماره ۳۳ منتشر شد و پس از توقیف روزنامه بشرحيكه سابقاً یاد آور شدیم در اواخر سال ۱۳۲۰ قمری مدیر آن بیماری سل در گذشت ودر (حلوان) نز د يك قاهره دفن گردید . رحمة الله عليه

-۶۴-