پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۳۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف دال بعده الها
دهقان
 

شده این شعر بعنوان شعار درج است: «دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چشم من بجز از کشته ندروی» مرام و مسلک روزنامه در ضمن سطری در زیر عنوان اینطور معرفی شده: « این روزنامه طرفدار استقلال ایران و حافظ حقوق ایرانیان است » مقاله افتتاحی دهقان که تحت عنوان « روزنامه چیست » نوشته شده بدینة سم شروع می‌شود: « بتصدیق تمام سیاسیون دول و حکمای ملل بهترین وسیله بیداری هر ملت و بزرگترین باعث تنویر و توسعه افکار هر قوم و جماعت روزنامه‌های آزاد ملی‌اند.. »

مقاله مذکور بدینقسم خاتمه می‌یابد > دهستان چون برادران کرمانی خود را از قافله تمدن فرسنگ‌ها دور و از نیل بموهبت عظیمه آزادی محروم و مهجور می‌بیند و آن‌ها را گرفتار فشار پنجه خونین معدودی طرفداران ارتجاع و استبداد و دچار چنگال فولادین مشتی هواخواهان ظلم و بیداد می‌نگرد مصمم شده است باوجود کمی بضاعت و استطاعت بنشر این ورقه ناقابل وظیفه یک نفر ایرانی وطن پرست محب نوع را اداء نماید و‌امیدوار است که از مسلک مقدس که خود را در سرلوح جریده بآن معرفی نموده است متمایل نشود و ابداً طرفیت با اشخاص ننموده بلکه فقط از منافع و مدار راجعه بعموم ابناء وطن بحث نماید ومن الله التوفیق وعلیه التکلان. »

در شماره اول پس از مقاله افتتاحی مقاله دیگری بعنوان (ادام برای آدم است) و در خاتمه چند اندرز بنقل از بند نامه مارکوس، نوشته و شماره اول پایان می‌یابد. مندرجات روزنامه دهقان بر خلاف سایر جراید کمتر اخبار و حوادث در آن چاپ شده و بیشتر مندرجات آن مقالاتی مبنی بر طرفداری از ضعفا و زارعین و رنجبران و فواید آزادی است • منجمله از مقالات آن، مقالات تحت عنوان «زعیم گرمسیری و ارباب» است که بزبان محلی نوشته شده و رفتار ارباب را نسبت برایت بیچاره واضح می‌سازد از مقالات دیگر روزنامه مقالاتی است که تحت عنوان (انجمن‌اش قلمکار) در چند شماره روزنامه درج شده و از شماره ۱۲ سال اول شروع می‌گردد. دیگر از مندرجات روزنامه اشعاری است اثر طبع (آقای انتظام السادات متخلص به نیر) که در بعضی از شماره‌ها بعنوان (ادبیات) ذکر شده است. برای نمونه اشعار مندرج در شمار روزنامه را ذیلا نقل می‌نمائیم:

ادبیات

موسم کار شد‌ای رنج بران هشدارید
بار جور و ستم از‌شانه خود بردارید
 
مملکت را یکف مفت خوران نگذارید
خویش را ذیحق و انسان و بشر بشمارید
 

نصرت و حفظ وطن را بنمائید شعار

بار بیهوده کشیدن اثر جهل بود
عجز آئین و ره مردم نا اهل بود
 
حق مشروع گرفتن بخدا سهل بود
شبهه و ریب در این قول نه از عقل بود
 

زانکه این حق طلبی هست بنص اخبار

آخر‌ای رنجبران آدم و نسل بشرید
کاین چنین از اثر ظلم وستم در بدرید
 
با هزاران هنر از بی‌هنران در خطرید
تاکی از مفسده مفت خوران بی‌خبرید
 

-۳۰۸-