پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۲۰۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف چ بعده الهاء
چهره نما
 

وسایل دانش و معرفت منتشر شود نمراتش برای دولت و ملت بیشتر است پس بر تعهد شما سفارش لازم محمد روزنامه چهره نما را از توقیف خارج و در ورود بخاك ايران بدون ممانعت قبول نمایند ۸۰ رجب ۱۳۲۲ ۰ سلطان عبد المجيد . »

و اما در باره حریق مطبعه روزنامه چنانچه بعدا باز در باره آن گفتگو خواهیم کرد بدین قرار بوده که در تاریخ ۲۰ رجب ۱۳۲۳ قمری حریقی در مطبعه چهره نما رخ میدهد و تمام حروف مطبعه و اثاثیه آن آتش میگیرد . مدیر روزنامه حکمت منطبعه قاهره مصر خبر این حریق را تحت عنوان ( بدبختی معارف پژوهان ) در شماره ٨٦٠ سال سیزدهم حکمت مورخ اول شعبان ۱۳۲۳ اینطور نوشته است: د مطبعه که جریده گرامی چهره نما در اسکندریه در آن منطبع میشد ده روز قبل از آه شرر پاش مدیر آن جناب حاجی میرزا عبدالمحمد آتش گرفته حروف جریده كه ملك خاص مدير آن بود چون دل وطن پرستان بگداخت . جناب مدیر را هم که از چند روز قبل بیمار بود از تاثیر این حریق حروف گداز بر تاب و تب افزوده گشت و بنا براین طبع و نشر جریده تا فراهم کردن حروف و اسباب طبع معوق گردید .»

پیش آمد حریق و نبودن وسایل طبع در اسکندریه سبب نقل اداره روز نامه بقاهره گشت و دوره روزنامه نگاری مدیر چهره نما در آن شهر شروع گردید که تا این تاریخ نیز ادامه دارد . اکنون از چهره نما منطبقه قاهره مصر گفتگو مینمائیم.

(۴۶۴) چهره‌نما

روزنامه مصور چهره نما در قاهره مصر بودیری ( حاج میرزا عبدالمحمد ) وبس از فوت نامبرده بمدیری فرزندش مودب زاده ایرانی تاسیس و در سال ۱۳۲۳ قمری منتشر شده است . اولین شماره منتشره در قاهره بقسمیکه قبلا نیز یاد آور شد یم در تاریخ دهم رمضان ۱۳۲۳ قمری مطابق ۷ اکتبر ۱۹۰۵ میلادیست. و این شماره مطابق شماره سوم سال دوم و شماره مسلسل ۲۷ روزنامه میباشد . شماره مذکور در ١٦ صفحه بقطع خشتی و با چاپ سربی طبع شده و بوضع سابق انتشار یافته است . راجع بانتقال اداره روزنامه از اسکندریه بقاهره در صفحه اول همین شماره پس از ذکر فهرست مندرجات چنین نوشته است: « سبب تاخیر چهره نما یا نقل اداره از اسکندریه بمصر. اذا جاء القضا على البصر . قضا چون ز گردون فروریخت بر همه عاقلان کور کردند و کره اگر چه از آغاز این نامه بر ترادف بلیات و تصادف رزیات زیاد دوچار گشتم و ای یا از دایره تمکن و استقامت بیرون نهشتم و بابتلاات گوناگون و حادثات از حد احصا بیرون این مقصد مقدس را پیمودم و اظهار کسالت ننمودم اما این حریق ناگهانی که چون بلای آسمانی غفلتا شعله خانما نسوزانه بر افراخت و اساس مطبعه را یکباره سوخت . که در خانه مور شبنمی طوفان است . از اثر التهاب در تب و تابم انداخت و کالبد مرا بگداخت و بدر اقبالم از نحوستش باريك و چرخ امالم از شراره اش تاريك گردید و ابر امید بر احوالم زارزار بگرئید لامنع لحكمه ولا مرد لقضائه ليقضى الله امرا كان مفعولا ، دو روز حذر

-۱۹۴-