پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۲۰۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف ج بعده الهاء
چهره نما
 

ایرانی ملقب بمودب السلطان تاسيس و شماره اول آن در ١٦ صفحه بقطع وزیری با چاپ سربی ( مطبعه شرکت المکارم بالاسكندريه ) طبع و در سلخ شهر محرم الحرام ۱۳۲۲ قمرى مطابق ١۵ أبريل ١٩٠۴ میلادی منتشر شده است . عنوان مراسلات اسکندریه، اداره چهره نما . نمره ۰۵٣٣ قیمت آبونه سالیانه : اسكندريه وقطر مصر يال . ممالك دولت علیه ایران چهار تومان . بلاد محروسه عثمانی چهار مجیدی انگلند هندوستان ده روپیه قفقازیه ترکستان هشت منات . اروپا چين بيست فرا نك . اعلان سطری دو فرانك در تکرار باداره رجوع شود . قیمت پیشکی است در صورت نخواستن نسخه اول را مرجوع دارند.

در زیر عنوان چهره نما « روزنامه مصور و آزاد و بدون القاب » و طرز انتشار آن « موقتا ماهی دو بار و بعد هفتگی » معرفی شده است . مقاله افتتاحی روزنامه که در شماره اول پس از فهرست مندرجات آورده شده بدین قرار است : « بسم الله الرحمن الرحيم . ستایش . چگونه با خامه شکسته و زبان بسته توانیم نامه را آرایش از ستایش پروردگار می دهم که انواع بدایع مكنونه و اقسام نفایس مخزونه در ضمیر بنی نوع انسان ودایع گذاشته و شرافت دانش و فضیلت بینش که رموز ( کنت کنزا مخفیا است ) باین جنس آدمی كه يك از چند هزار مخلوق است بمفاد لقد كرمنا بنی آدم و حملناهم في البر والبحر ورزقنا هم من الطيبات وفضلنا هم على كثيرا ممن خلقنا تفضيلا بخشایش داشته ما را چه قوه و توانائیست که بوصف او قلمی با رقمی زنیم و رعبث بیان و بنات را چون سایر جنیدگان فضای لایتناهی عالم توصیف از یاوه سرائی بهم شکنیم جلت عظمته و تعالی شانه مکمل قدرتی و معظم خلقتی باسم بشر آفریده و موهبتی از فضل وازده الوهيت خود با و بخشیده که مقصد انا عرضنا الأمانه ) در اینجا يك صفحه روز نامه درباره نعت خدا و درود بر پیغمبر و خلفای راشدین است. تا میرسد به مقصود از احداث روزنامه که بد بن قسم درج است پس مارا مقصود از احداث و نشر ابن جریده بااحساس مخاطرات شدیده و زحمات و خسارتهای عدیده بجز در مقام انسانیت و اقتضای بشریت و صلاح اسلامیت و خدمت بدولت و ملت چیزی منظور نیست و حب وطن مقدس و اهالی آنخاك پاك و آنگوهر گرانمایه تابناك كه وظيفه ما هر نوع فداکاری و جان نثاری در حفظ و حراست و استقرار در استقلالیت اوست وادار نمود و ذوق و اشتیاق و التهاب عصبیت افزود که جلای وطن گرام گفته و از پی حفظ حقوق وطن و مصالح ملی شبها نخفته اوراقی آرایش و از بسط مقال و مقصد و خیال شرحی گزارش دهم و در مطرح فوزوفلاح و مورد صلح و صلاح نامي نيك و كلامي بحقيقت نزديك نهم الها ملكا معبودا بتو پناهنده و از حضرتت استقامت جوینده و راه رضایت را پوینده، شاهد حال و گواه بر صدق مقال توثى واف بطون و کاشف فنون توئی پاداش دهنده خوب و بد و قبول کننده نيك از رد بهر حال و خیال تو دانائی و عقاب خطا کارانرا مقتدر و توانائی و جزای مخلصان و پرهیزکاران را تو بخشاگی فرعون تبه کار را تو فرق کننده و موسی بلاکش را رحمت بخشنده تولی نمرود پیشه را جزا دهنده و خلیل سعادت اندیشه را رهاننده توئی مکرمت و احسانت کامل و عقوبت

-۱۹۱-