پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۱۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف ث بعده الراء
ثريا
 

اطهر ومصالح جمهور ملك و كشور بر هر فردی از افراد ملت واجب و فریضه است که خدمت وطن را اهم عبادات والزم طاعات داند که در دارین اجری عمیم و ثوابی عظیم دارد و از دست هر کس هر چه برآید در خدمت کوتاهی نکند ( دستت نمیرسد که بچینی گلی ز شاخ * باری به پای گلین ایشان گیاه باش ۰) و هم بمضمون آیه کریمه ( وذكر فان الذكر تنفع المؤمنين ) امروز برای تنبیه و آگاه نمودن ابنای وطن که غالب روش اجانب ندانند و از سیاست مغربیان که ظاهری چون چهره خوبان آراسته و با طنی چون دل دوزخیان کاسته دارند بیخبر و از مکر و کبدشان غافل اند هیچ بهتر از نصیحت وذكر نيست......) در این صورت امروز برای ما ایرانیان که طالب خدمت وطن ) هستیم بشرط قدرت قلم وقوت قدم خدمتی بهتر از نشر روزنامه و همت و اقدام در این امر نیست و همواره مشوق این بنده بی بضاعت بودند که در این کار قدمی پیش گذارد و با قلم شکسته و نطق بسته بانتشار روزنامه پردازد چون ایام تحصیل منقضی نشده بود دریغ آمدم که تکلیف دوستان را قبول کرده بتكلف کاری کند که از عهده انجام آن برنیاید و جواب باهنه و طفره میرفت.»

این بود قسمتی از مقاله افتتاحی تریا که تحت عنوان ( سبب نگارش ) درج شده در سال اول ثریا معمولا هر شماره آن در ١۶ صفحه با چاپ سربی طبع گردیده و با انتشار شماره ۵۰ مورخ پنجشنبه ۸ شهر جمادی الثانی ۱۳۱۷ قمری سال اول خاتمه پیدا کرده و سال دوم آن با اینکه با شماره ۵١ شروع میگردیده ولی برای اینکه شماره اول سال دوم با مولود مسعود مطابقت کند از شماره ۵١ صرفنظر نموده و آنرا بنفع مشترکین جزو سال اول محوب داشته است . شماره اول سال دوم در تاریخ شنبه ١۶ جمادی الثانی ۱۳۱۷ قمری طبع و منتشر گردیده و در این سال قطع صفحات وسبك مطالب بعينه مانند سال اول است جز اینکه در این سال تعداد صفحات در شماره ۲۰ صفه میباشد مقاله افتتاحی سال دوم تحت عنوان ( سال دوم - خطبه ثريا ) نوشته شده و بدین قرار است : د پاکیزه دانای دانایان و خردمند خردمندان را سپاس و ستایشش سزاست که قلم دانش آفرید و اوح ينش خلق فرمود و روزنامه هستی را بنام نامی خویش مطرز داشت و خاکیان فرشی را بنور معرفت وايقاق وقوت دانش و عرفان برساکنين عرش مزيت بخشود وازتری تا ثريا و از سمك تاسما در تحت اقتدار ایشان نهاد تا از روی دانش خویش کار کنند و پروردگار پاك را ستایش نمایند همه موجودات بر هستیش معترف و همه كائنات بر عبودیتش مذعن • عقل خورده بین از درك كنه ذاتش قاصر و قوه نا طقه از وصف صفاتش عاجز اين يك بعجز خود قائل و آن يك بقصور خود مقر ، پس درود و تحیت بر روان پاك سيدرسل وهادى سبل ومعلم عقل كل هلت آفرینش و محبط انوار فيض وبينش محمد مصطفی (ص) که خداوندش بدانش و بینش و داد و دهش بر فرستادگان خویش هماره برگزید و به پیغمبری در آفریدگان خود کسیل فرموده تا ایشان را آداب مدنیت و انسانیت بیاموزد و علم معاش و معاد یاد دهد و افتادگان را دستگیری فرماید و کوران را روشنی بخشد و برخلفاء راشدین و ائمه دین مبین و سلاطین عظام مسلمین

-۱۵۳-