ز تقوی عمر ضایع شد خوشا مستی و خودکامی
بآزادی و گمنامی و خودکامی برم حسرت
ز عمر نوح کاند و محنت طوفان بیابان شد
از آثار نغز آقای ملک الشعرای بهار (چکامهایست در وصف در که) که باین شعر شروع میشود: چون اوج گرفت مهر از سرطان بگشاد نیوز چون شیر دهان. از دانشمندانیکه آثار او در طوفان هفتگی زیاد دیده میشود مرحوم عبدالحسین هژیر است که در اغلب شمارهها تحت عنوان (از هر چمن کلی) داستان و یا قسمتی از آثار نویسند گان خارجی را ترجمه کرده است.
از فضلاتی که باز مقالاتشان در طوفان هفتگی زیاد است یکی (آقای میرزا اسماعیل خان یکانی) است که اغلب بجای سرمقاله گذاشته شده و منجمله از مقالات ایشان مقاله (آیا کدامیک از صنایع مستظرفه مؤثرتر است) و نیز مقالات (تاریخ صنعت که در چند شماره مسلسل چاپ شده.
مرحوم کسروی و سید عبدالرحیم خلخالی و مهدی بهرامی نیز از نویسندگان طوفان هفتگی بشمارند. نویسنده اخیر مقالات مسلسلی تحت عنوان (خرابههای شهر ری) درباره تاریخ جغرافیائی این شهر نوشته است.
آقای عمیدی از نویسندگانی است که مقالات اجتماعی در روزنامه زیاد تو شنسه است و منجمله از مقالاتایشان مقالات مسلسلی است تحت عنوان (کلید علوم اجتماعی - چگونه باید در اعمال اجتماعی مطالعه کرد)
آقای طاهرزاده بهزاد نیز مقالاتی تحت عنوان (معماری در مملکت) نوشته است آقای رسام ارژنگی نیز مقالاتی بعنوان (صنایع مستظرفه در ایران) دارد.
مخصوصاً مقالاتایشان راجع بصحافی و جلدسازی در ایران قابل توجه است ابوالقاسم صحاب نیز چندمة اله راجع به (ایوان کسری) نوشته است، علی جواهر الکلام وع خسرو پور نیز کم و بیش مقالاتی در طوفان هفتگی دارند.
بغیر از اشعار آقای ملک الشعرای بهار و سرمد، و فرخی و ادیب الممالک، از شعرای گذشته نیز مانند نشاط مرحوم شیح الرئیس قاجار هدایت طبرستانیها تفت، فروغی بسطامی؛ وحشی بافقی آذربیگدلی و امثال اینها، اشعاری چاپ شده است. اگنر بخواهیم فهرست تمام مقالات و اشعار طوفان را نقل کنیم کتاب طولانی میشود بهتر آنست برای استفاده از مقالات ادبی، تاریخی، اجتماعی روزنامه باصل شمارههای آن مراجعه شود. رو به رفته طوفان هفتگی از حیث مطلب و چاپ و کاغذ از مهترین روزنامههای هفتگی است که تاکنون در ایران منتشر شده و شاید از لحاظ تنوع مقالات بهتر از نو بهار باشد.
گاهی اخبار مجلس و اخبار کشور بمندرجات طوفان هفتگی افزوده میگردد و در این قسمت مطالب با کمال اختصار نوشته شده است. صفحه هشتم که صفحه آخر رورنامه
-۱۸۵-