پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

من خیره به آئینه و او گوش بمن داشت
گفتم که چسان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن، چه بگویم، که شکستی دل ما را

اهواز- زمستان ۱۳۳۳