پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

گریز و درد

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود