پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۲۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

رفتی و در دل من ماند بجای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پردهٔ اشک
حسرتی یخ‌زده در خندهٔ سرد

آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم آسانت
ترسم این شعلهٔ سوزندهٔ عشق
آخر آتش فکند برجانت

تهران- مرداد ماه ۱۳۳۳