این برگ همسنجی شدهاست.
سر تا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر میکنم برای تو دامان را
از لالههای وحشی کوهستان
یکشب ز حلقهای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو میلرزد
چون در گشوده شد، تن من بیتاب
در بازوان گرم تو میلغزد
دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید
یکشب چو نام من بهزبان آری
میخوانمت بعالم رؤیائی
بر موجهای یاد تو میرقصم
چون دختران وحشی دریائی