انوری (مقطعات)/چهار چیزست آیین مردم هنری
ظاهر
چهار چیزست آیین مردم هنری | که مردم هنری زین چهار نیست بری | |||||
یکی سخاوت طبعی چو دستگاه بود | به نیکنامی آن را ببخشی و بخوری | |||||
دو دیگر آنکه دل دوستان نیازاری | که دوست آینه باشد چو اندرو نگری | |||||
سه دیگر آنکه زبان را به گاه گفتن زشت | نگاه داری تا وقت عذر غم نخوری | |||||
چهارم آنکه کسی کو به جای تو بد کرد | چو عذر خواهد نام گناه او نبری |