انوری (مقطعات)/هر جمال و شرف که دارد ملک
ظاهر
هر جمال و شرف که دارد ملک | از جمال و جلال اشرافست | |||||
خواجه منصور عامر آنکه کفش | از عطا یادگار اسلافست | |||||
دخل مدحش ز شرق تا غربست | خرج جودش ز قاف تا قافست | |||||
رسمش اندر زمانه تصنیف است | واندرو از بزرگی انصافست | |||||
ای هنرمند مهتری که خرد | با هنرهای تو ز اجلافست | |||||
شکر شکر تو در افواهست | سمر رسم تو در اطرافست | |||||
تیر در حضرت تو مستوفی | زهره در مجلس تو دفافست | |||||
گرچه از غایت فصاحت و ذهن | همه دیوان شعرم اوصافست | |||||
وصف احسان تو چو من نکند | هرکه اندر زمانه وصافست | |||||
نیستی مسرف و ز غایت جود | خلق را در تو ظن اسرافست | |||||
بده ای خواجه کز پی بذلت | خاک بزاز و کوه صرافست | |||||
تا اثیر از هوا لطیفترست | تا هوا چون اثیر شفافست | |||||
باد صافیتر از هوای اثیر | دلت از غم که از حسد صافست |