انوری (مقطعات)/مفتی شرع کرم عاقلهی ملت جود
ظاهر
مفتی شرع کرم عاقلهی ملت جود | آنکه از مادر احرار چنو کم زاید | |||||
فتوی بنده چو از روی کرم برخواند | حکم فتوی بکند مشکل آن بگشاید | |||||
خواجهای بندهی خود را نه به تکلیف سوئال | به مراد دل خود مکرمتی فرماید | |||||
مدتی بنده نیابد خبری زان انعام | هم در آن بیخبری عمر همی فرساید | |||||
چون خبر یافت هم از خواجه بپرسد کانکیست | که مراآنچه تو فرمودی ازو میباید | |||||
خواجه گوید که فلانست برو زو بطلب | بنده دم در کشد و هیچ بدان نفزاید | |||||
چون دگر روز بپرسد که فلان خواجه کجاست | تا بدو بگرود و پس به ادا بگراید | |||||
مردکی بیند از این بیهده گو چاکرکی | مشت کلپتره و بیهوده به هم درخاید | |||||
گویدش خواجهی ما رفت کنون ده روزست | تا رسیدست برو دایه و زن میگاید | |||||
بنده چون از پس آن رفته نخواهد رفتن | عوض آن اگر از خواجه بخواهد شاید | |||||
ور نشاید که عوض خواهد ازو آیدش آن | که حوالت نپذیرد پس از آن تا ناید |