انوری (مقطعات)/مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد
ظاهر
مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد | نشاط باده کن ای خسرو خراسان شاد | |||||
درخت رقصکنان گشت و مرغ نعرهزنان | چو برد مژدهی فتحت به باغ و بستان باد | |||||
تویی که هرچ بخواهی خدات آن بدهد | بدان دلیل کزو هرچه خواستی آن داد | |||||
تویی که تیغ تو چون سیل خون برانگیزد | کنند انجم و ارکان ز روز طوفان یاد | |||||
به عون عدل تو از شیر و یوز بستانند | گوزن و آهو در بیشه و بیابان داد | |||||
ز سنگ ریز در تست دست دریا پر | ز فتح باب کف تست ابر نیسان راد | |||||
جهان ز خصم تو مخذولتر نیابد کس | مگر ز مادر محنت برای خذلان زاد | |||||
چنانکه نصرت دین میکنی ز رایت و رای | به هرچه روی نهی ناصر تو یزدان باد |