انوری (مقطعات)/شاها بدیدهای که دلم را خدای داد
ظاهر
| شاها بدیدهای که دلم را خدای داد | در دیدهی تو معنی نیکو بدیدهام | |||||
| چون کردگار ذات شریفت بیافرید | گفت ای کسی که بر دو جهانت گزیدهام | |||||
| راضی بدان نیم که به غیری نگه کنی | زیرا که از برای خودت پروریدهام | |||||
| چشم جهانیان ز پی دیدن جهان | وان تو بهر دیدن خویش آفریدهام | |||||
| تکحیل آن ز هیچکس اندر جهان مدان | کان کحل غیرتست که من درکشیدهام | |||||