انوری (مقطعات)/دراز گشت حدیث درازدستی ما

از ویکی‌نبشته
انوری (مقطعات) از انوری
(دراز گشت حدیث درازدستی ما)
  دراز گشت حدیث درازدستی ما سپید گشت به یک ره سپیدکاری برف  
  زمین و آب دو فعلند پر منافع سخت هوا و آب دو بحرند پر عفونت ژرف  
  فغان من همه زین عیش تلخ و روی ترش چنانکه قلیه افعی خوری بریق ترف  
  فغان من ز خداوند من حمیدالدین که از وجود من او را فراغتیست شگرف  
  در این چنین مه و موسم که درع ماهی را ز زور لرزه‌ی دریا نه قبه ماند و نه ظرف  
  به صد هزار تکلف به خدمتش بردم قصیده‌ای که نه نقدش عیار یافت نه صرف  
  ز عرض کردن و ناکردنش چنان که کنند خبر نکرد مرا بعد هفته‌ای به دو حرف