انوری (مقطعات)/خسروا روزی ز عمرم گر سپهر افزون کند
ظاهر
خسروا روزی ز عمرم گر سپهر افزون کند | یا نگیرد بسته مرگم چون مگس را عنکبوت | |||||
گر توانم سجدهگاه شکر سازم ساحتت | چون مسیح مریم از صفر حمل تا پای حوت | |||||
پس چه گویی صرف یارم کرد بر درگاه تو | هریکی این روزها را از پی یکروزه قوت | |||||
بخت را دانی که یارد کرد حی لاینام | اعتکاف سدهی درگاه حی لایموت | |||||
طالب مقصود را یک سمت باید مستوی | مرد را سرگشته دارد اختلافات سموت | |||||
من چو کرم پیلهام قانع به یک نوع از غذا | توامان با صبر چون وتر حنیفی با قنوت | |||||
فضلهی طبعم نسیجالوحد از این معنی شدست | فضلهی کرمک نسیجالالف شد با برگ توت | |||||
انوری لاف سخن تا کی زنی خاموش باش | بو که چون مردان مسلم گرددت ملک سکوت | |||||
ای خواجه رسیدست بلندیت به جایی | کز اهل سموات به گوشت برسد صوت | |||||
گر عمر تو چون قد تو باشد به درازی | تو زنده بمانی و بمیرد ملکالموت |