انوری (مقطعات)/خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت

از ویکی‌نبشته
انوری (مقطعات) از انوری
(خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت)
  خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت گرم چیزی ندادستی بدین تقصیر معذوری  
  ولیکن گر کسی پرسد چه دادستت روا داری که گویم عشوه اول روز و آخر روز دستوری