انوری (مقطعات)/بوالحسن ای کسی که در احسان
ظاهر
بوالحسن ای کسی که در احسان | وعده از رغبت تو مایوسست | |||||
دل و دستت که شاد باد و قوی | بحر معقول کان محسوسست | |||||
نکبتت عام نکبتی است کزو | شرع منکوب و ملک منکوسست | |||||
داغ آسیب دور تو دارد | هر اساس ستم که مدروسست | |||||
دوش آز از نیاز میپرسید | که کنون دور دهر معکوسست | |||||
گفت نی گفتش آخر از چه سبب | طالع مکرمات منحوسست | |||||
مکرمت بانگ برگرفت از حبس | که کریم زمانه محبوسست |