انوری (مقطعات)/به خشک ریش گری در هری ندیدستی

از ویکی‌نبشته
انوری (مقطعات) از انوری
(به خشک ریش گری در هری ندیدستی)
  به خشک ریش گری در هری ندیدستی ز هجو روی سیاهی که نوبتی بیند  
  کنون به خیمه زدن دانه‌ای پراکندی که مرغ ذکر تو تا جاودان از آن چیند  
  در آن دو لفظ سخن چاردست و پای شتر چنان نشنید کان شیوه عقل بگزیند  
  مکن به عذر و تلطف دل مرا دریاب که چوب خیمه در آن نیز نیک بنشیند