انوری (مقطعات)/به خدایی که عقل کلی را
ظاهر
به خدایی که عقل کلی را | بر درش سر بر آستان دیدم | |||||
از پی وصف حضرت عزش | دهن نطق بیزبان دیدم | |||||
که من از دوری تو دور از تو | بیتکلف هلاک جان دیدم | |||||
بیتو تاریک شد جهان بر من | که به روئیت همه جهان دیدم | |||||
بجز تو در دو گیتی کس ندیدست | کریم ابنالکریمی تا به آدم | |||||
زمین تاب عتاب تو ندارد | چه جای این حدیث است آسمان هم | |||||
غرض ذات تو بود ارنه نگشتی | بنی آدم به کرمنا مکرم | |||||
سخن کوتاه شد گر راست خواهی | تویی آنکس دگر والله اعلم |