انوری (مقطعات)/به خدایی که روز را دامن
ظاهر
| به خدایی که روز را دامن | با گریبان شب گره کردست | |||||
| پشت چرخ از نهیب تیر قضا | جفته همچون کمان به زه کردست | |||||
| کارزوی توام جهان فراخ | تنگ چون حلقهی زره کردست | |||||
| به خدایی که با بزرگی او | چرخ با آنچه اندرو خردست | |||||
| که مرا پای در رکاب سفر | دست بوسیدن تو آوردست | |||||