انوری (مقطعات)/ای زمان فرع زندگانی تو
ظاهر
ای زمان فرع زندگانی تو | زندگانیت جاودانی باد | |||||
وی جهان شادمان به صحبت تو | همه عمرت به شادمانی باد | |||||
امر و نهی تو بر زمین و زمان | چون قضاهای آسمانی باد | |||||
بر در و بام حضرت عالیت | که بهشتش بنای ثانی باد | |||||
روز و شب خدمت قضا و قدر | پردهداری و پاسبانی باد | |||||
با فلک مرکب دوام ترا | هم رکابی و هم عنانی باد | |||||
خضر و اسکندری به دانش و داد | شربتت آب زندگانی باد | |||||
تو توانا و ناتوانی را | با مزاج تو ناتوانی باد | |||||
تا به پایان رسد زمانهی پیر | جاه و بخت ترا جوانی باد | |||||
هست فرمانت بر زمانه روان | دایمش همچنین روانی باد | |||||
ملک و اقبال و دولت و شرفت | این جهانی و آن جهانی باد |