انوری (مقطعات)/ای به دندان دولت آمده خوش
ظاهر
ای به دندان دولت آمده خوش | درد دندانت هیچ بهتر هست | |||||
دارد از غصه آسمان دندان | بر که بر نفس همتت پیوست | |||||
زانکه هرگز به هیچ دندان مزد | بر سر خوان آسمان ننشست | |||||
تیز دندانی حرارت می | درد دندانت چون به خیره بخست | |||||
باز بنمود آسمان دندان | تا الم باز پس کشیدی دست | |||||
سر دندان سپید کرد قضا | گفتش ای جور خوی عشوهپرست | |||||
آب دندان حریفی آوردی | کوش تا رایگان توانی جست | |||||
از چنین صید برمکش دندان | مرغ چربست و آشیانی پست | |||||
من نگویم که جامه در دندان | زانتقامش به جان بخواهی رست | |||||
خیز و دندانکنان به خدمت شو | آسمان دیرتر میان دربست | |||||
گفت هم عشوه پشت دست بزد | دو سه دندان آسمان بشکست |