انوری (مقطعات)/ای بزرگی که از شمایل و قدر
ظاهر
ای بزرگی که از شمایل و قدر | ملک را زینتی و دین را زین | |||||
نور رای تو فالق الاصباح | کف و کلک تو مجمعالبحرین | |||||
روزی خلق تو به یومالدین | گشته در ذمت سخای تو دین | |||||
زاسمان تا به پایهی شرفت | از زمین تا به آسمان مابین | |||||
سقطهی تو سواد مسکون را | ای ز سکانش چون سواد از عین | |||||
به من از کربت و بلا آورد | که نیاورد کربلا به حسین | |||||
نبود شین اگر بود عاجز | ای ز گیتی نه عجز دیده نه شین | |||||
قطرهای از تحمل کشتی | اشتری از تحمل کونین | |||||
ای سلامت به صحبتت عطشان | چون به آب حیات ذوالقرنین | |||||
ز ارزوی علاجت از دل پاک | در حنین آمده عظام حنین | |||||
گفته بودم به خدمتت برسم | خردم گفت اننا من این | |||||
نزد سیمرغ تب از آن خوشتر | کش عیادت کند غراب البین |