انوری (مقطعات)/انوری را خدایگان جهان

از ویکی‌نبشته
انوری (مقطعات) از انوری
(انوری را خدایگان جهان)
  انوری را خدایگان جهان پیش خود خواند و دست داد و نشاند  
  باده فرمود و شعر خواست ازو واندر آن سحر کرد و در افشاند  
  چون به مستی برفت بار دگر کس فرستاد و پیش تختش خواند  
  همه بگذار این نه بس که ملک نام او بر زبان اعلی راند  
  بیش از این در زمانه دولت نیست هیچ باقیش در زمانه نماند