انوری (مقطعات)/انوری بهر قبول عامه چند از ننگ شعر
ظاهر
انوری بهر قبول عامه چند از ننگ شعر | راه حکمت رو قبول عامهگو هرگز مباش | |||||
رفت هنگام عزل گفتن دگر سردی مکن | راویان را گرمی هنگامهگو هرگز مباش | |||||
تاج حکمت با لباس عافیت باشد بپوش | جان چو کامل شد طراز جامهگو هرگز مباش | |||||
در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر | هر کجا آمد شفا شهنامهگو هرگز مباش | |||||
تاکی از تشبیه تیغ و خامه خامی بایدت | تیر بهرامی تو تیغ و خامهگو هرگز مباش | |||||
آرزو خود کام زادست و قناعت خوش منش | باد او شو کام از خودکامهگو هرگز مباش | |||||
شب سیاه به تاریکی ار نشینم به | که از چراغ لیمان به من رسد تابش | |||||
جگر بر آتش حرمان کباب اولیتر | که از سقایهی دونان کنند سیر آبش |