انوری (قصاید)/طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد
ظاهر
| طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد | زو بیشتر گرفت و به کمتر غلام داد | |||||
| جیشش خراج خطهی چین و ختا ستد | امنش قرار مملکت مصر و شام داد | |||||
| ناموس جور و فتنه به خنجر قوی شکست | آرام ملک و دین به سیاست تمام داد | |||||
| جودش کفاف عمر به خرد و بزرگ برد | عدلش حیات تازه به خاص و به عام داد | |||||
| از خسروان به سمع و به طاعت جواب یافت | از هر مهم به هر که بدیشان پیام داد | |||||
| کوسش به حربگاه چو تکبیر فتح گفت | خصمش نماز خیر و سلامت سلام داد | |||||
| از عکس تیغ شعله بر آتش وبال کرد | وز نور رای نور به خورشید وام داد | |||||
| چون سد ایمنی لگد چرخ رخنه کرد | آن رخنه را به تیغ و به رای التیام کرد | |||||
| دید آسمان که غرهی هر ماه چتر اوست | زین روی ماه یک شبه را شکل جام داد | |||||
| یارب دوام دولت و ملک و بقاش ده | چونان که ایمنی را دورش دوام داد | |||||
| ای خوب زخمه مطرب خوشخوان مزن جز این | طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد | |||||