انوری (قصاید)/دو عیدست ما را ز روی دو معنی
ظاهر
| دو عیدست ما را ز روی دو معنی | هم از روی دین و هم از روی دنیی | |||||
| همایون یکی عید تشریف سلطان | مبارک دگر عید قربان و اضحی | |||||
| به صد عید چونین فلک باد ضامن | خداوند ما را ز ایزد تعالی | |||||
| امیر اجل فخر دین بوالمفاخر | امیری به صورت امیری به معنی | |||||
| به پیش کف راد او فقر و فاقه | چو پیش زمرد بود چشم افعی | |||||
| نتابد بر آن آفتاب حوادث | که در سایهی عدل او ساخت ماوی | |||||
| ایا دست تو وارث دست حاتم | و یا کلک تو نایب چوب موسی | |||||
| کند چرخ بر احترام تو محضر | دهد دهر بر احتشام تو فتوی | |||||
| ز امن تودر پای فتنه است بندی | ز عدل تو بر دست ظلمست حنی | |||||
| شود بر خط عز جاه تو ضامن | کشد بر خط رزق جود تو اجری | |||||
| ز عدلت زمین است چونان که گویی | فرود آمد از آسمان باز عیسی | |||||
| دهد حزمت اندر وغا امن و سلوت | دهد عزمت اندر بلا من و سلوی | |||||
| صریر قلمهای تو نفخ صورست | که آید ازو لازم احیاء موتی | |||||
| به لب هست خاموش وزو عقل گویا | به تن هست لاغر وزو ملک فربی | |||||
| نهد کشت قدر ترا ماه خرمن | بود آب تیغ ترا روح مجری | |||||
| ز آب حسامت به سردی ببندد | مزاج عدو چون به گرمی زدفلی | |||||
| به سبزی و تلخی چون کسنی است الحق | عجب نیست آن خاصیت زاب کسنی | |||||
| دل حاسد از باد عکس سنانت | چنانست چون طورگاه تجلی | |||||
| چو تو حکم کردی قضا هم نیارد | که گوید چنین مصلحت هست یانی | |||||
| اشارات تو حکمهاییست قاطع | چه از روی فرمان چه از روی تقوی | |||||
| به تشریف و انعام اگر برکشیدت | چه سلطان اعظم چه دستور اعلی | |||||
| به تشریف آن جز توکس نیست درخور | به انعام این جز تو کس نیست اولی | |||||
| چو من بنده در وصف انعام و شکرت | کنم نثری آغاز یا شعری انشی | |||||
| رسد در ثنای تو نثرم به نثره | کشد در مدیح تو شعرم به شعری | |||||
| عروسان طبعم کنند از تفاخر | ز نعمت تو رفعت ز مدح تو فخری | |||||
| چو انشا کنم مدحتی گویی احسنت | چو پیدا کنم حاجتی گویی آری | |||||
| درآریت مدغم دو صد گونه احسان | در احسنت مضمر دوصد گونه حسنی | |||||
| روا نیست در عقل جز مدحت تو | چو مدحت همی بایدم کرد باری | |||||
| الا تا که دوران چرخ مدور | کند بر جهان سعد چون نحس املی | |||||
| همه سعد و نحس فلک باد چونان | که باشد ز دوران چرخت تمنی | |||||
| به قدرت مباهات اجرام گردون | به قصرت تولای ایوان کسری | |||||