انوری (قصاید)/خسروا بخت همنشین تو باد
ظاهر
خسروا بخت همنشین تو باد | مشتری در قران قرین تو باد | |||||
خواجهی اختران غلام تو گشت | عرصهی آسمان زمین تو باد | |||||
خاتم و خنجر قضا و قدر | در یسار تو و یمین تو باد | |||||
آسمان و مجره و خورشید | تخت و تیغ تو و نگین تو باد | |||||
چون قضا رنگ حادثات زند | ناظرش حزم پیشبین تو باد | |||||
چون قدر نقش کاینات کند | دفترش صفحهی یقین تو باد | |||||
مشکلی کان کلیم حل نکند | سخرهی دست و آستین تو باد | |||||
معجزی کان مسیح پی نبرد | راه تحصیل آن رهین تو باد | |||||
در براهین ریت ایزد | برترین حجتی جبین تو باد | |||||
در وقایع گرهگشای امور | رای رایتکش رزین تو باد | |||||
در حوادث گریزگاه جهان | حصن اندیشهی حصین تو باد | |||||
سعد و نحس مدبران فلک | هر دو موقوف مهر و کین تو باد | |||||
چرخ را در مصاف کون و فساد | جمله بر وفق هان و هین تو باد | |||||
رونق ملک و استقامت دین | دایم از قوت متین تو باد | |||||
ابر باران فتح و سیل ظفر | از کمان تو و کمین تو باد | |||||
سبز خنگ سپهر پیوسته | نوبتیوار زیر زین تو باد | |||||
آفتابی که خازن کانهاست | نایب خازن و امین تو باد | |||||
تا کس از آفرین سخن گوید | سخن خلق آفرین تو باد | |||||
مدد بینهایت ابدی | از شهور تو و سنین تو باد | |||||
همه وقتی خدای عز و جل | حافظ و ناصر و معین تو باد |