انوری (قصاید)/ای جهان را ایمنی از دولت طغرلتکین
ظاهر
| ای جهان را ایمنی از دولت طغرلتکین | جاودان منصور بادا رایت طغرل تکین | |||||
| نعمت انصاف عالم را ز عدل عام اوست | کیست آنکو نیست اندر نعمت طغرل تکین | |||||
| تو و ظلمت از حضور و غیبت خورشید دان | امن و تشویش از حضور و غیبت طغرل تکین | |||||
| خسروان دل برقرار ملک آن گاهی نهند | کاوردشان آسمان در بیعت طغرل تکین | |||||
| پهلوانان دل ز جان و جاه آنگه برکنند | کافکندشان روزگار از طاعت طغرل تکین | |||||
| اختیار تاج و تختش نیست ورنه چیست کم | از دگر شاهان شکوه و شوکت طغرل تکین | |||||
| کو فریدون گو بیا نظاره کن اندر جهان | تا ببینی خویشتن در نسبت طغرل تکین | |||||
| ملک اگر در دولت سنجر به آخر پیر شد | شد جوان بار دگر در نوبت طغرل تکین | |||||
| هفت کشور زیر فرمان کرد و هم نوبت سه زد | صبر کن تا پنج گردد نوبت طغرل تکین | |||||
| قدرت طغرل تکین نوعی است گویی از قدر | بر جهان زان غالب آمد قدرت طغرل تکین | |||||
| چرخ را گفتم دلیری میکنی در کارها | گفت از خود نه ولی از صولت طغرل تکین | |||||
| کهربا در کاه نتواند تصرف کرد نیز | بیاجازت نامهای از حضرت طغرل تکین | |||||
| لشکر طغرل تکین بر هم زنندی خاک و آب | گرنه ساکن داردیشان هیبت طغرل تکین | |||||
| تنگ میدان ماندی فتح و نگون رایت طفر | گر نباشندی طفیل نصرت طغرل تکین | |||||
| از پی آسایش خلقست و آرام جهان | هرچه هست از آلت و از عدت طغرل تکین | |||||
| ورنه آخر ملک عالم کیست با این طول و عرض | تا بدو مغرور گردد رغبت طغرل تکین | |||||
| با خرد گفتم که بیرون سپهر احوال چیست | گفت دانی از که پرس از همت طغرل تکین | |||||
| باز گفتم عادت طغرل تکین در ملک چیست | گفت انصافست و بخشش عادت طغرل تکین | |||||
| رحمتی دیدی که جویای گنه باشد مدام | رحمت یزدانشناس و رحمت طغرل تکین | |||||
| حاجت از طغرل تکین شاید که خواهی بهر آنک | جز به یزدان نیست هرگز حاجت طغرل تکین | |||||
| نیست کس را بر جهان منت جز او را گرچه نیست | در عطا منت نهادن سیرت طغرل تکین | |||||
| قربت طغرل تکین را نیکبختی لازمست | نیک بختا انوری از قربت طغرل تکین | |||||
| چون خداوندی از این خدمت همی حاصل شود | ما و زین پس آستان و خدمت طغرل تکین | |||||
| بر جهان چون سایهی ابرست و نور آفتاب | بخشش بیوعده و بیمنت طغرل تکین | |||||
| چون جهان از دولت طغرل تکین دارد نظام | تا جهان باقیست بادا دولت طغرل تکین | |||||
| مدت طغرل تکین چندان که دوران سپهر | وام خواهد روزگار از مدت طغرل تکین | |||||