انوری (قصاید)/از در شاهی در طغرل تکین
ظاهر
از در شاهی در طغرل تکین | شحنهی دین خنجر طغرل تکین | |||||
نوبتی ملک به زین اندرست | تا به ابد بر در طغرل تکین | |||||
پشت زمین کرد چو روی سپهر | دست گهر گستر طغرل تکین | |||||
روی زمین شست ز گرد ستم | عدل جهانپرور طغرل تکین | |||||
در شب کین صبحدم فتح را | نور دهد مغفر طغرل تکین | |||||
چرخ چو سوگند بمردی خورد | دست نهد بر سر طغرل تکین | |||||
فتنه گر اندیشه شود نگذرد | بر طرف کشور طغرل تکین | |||||
غصهی بیغاره خورد روز بزم | ماه نو از ساغر طغرل تکین | |||||
نیست یقین را و گمان را وقوف | بر عدد لشکر طغرل تکین | |||||
دور فلک با همه فرماندهی | کیست یکی چاکر طغرل تکین | |||||
مه ز فزونی و کمی کی دهد | تا نشود افسر طغرل تکین | |||||
فتح و ظفر هر دو دو رایت کشند | در حشم صفدر طغرل تکین | |||||
تا به شرف دربود اختر قوی | باد قوی اختر طغرل تکین | |||||
پیشرو کارکنان قضا | عزم قضا پیکر طغرل تکین | |||||
چشم جهان جست بسی هم نیافت | هیچ شهی همسر طغرل تکین |