انوری (غزلیات)/یار دل در میان نمیآرد
ظاهر
یار دل در میان نمیآرد | وز دل من نشان نمیآرد | |||||
سایه بر کار من نمیفکند | تا که کارم به جان نمیآرد | |||||
وز بزرگی اگرچه در کارست | خویشتن را بدان نمیآرد | |||||
کی به پیمان من درآرد سر | چون که سر در جهان نمیآرد | |||||
روز عمرم گذشت و وعدهی وصل | شب هجرش کران نمیآرد | |||||
عمر سرمایهایست نامعلوم | تاب چندین زیان نمیآرد | |||||
به سر او که عشق او به سرم | یک بلا رایگان نمیآرد | |||||
به دروغی بر انوری همه عمر | گر سر آرد توان نمیآرد |