پرش به محتوا

انوری (غزلیات)/گر باز دگرباره ببینم مگر اورا

از ویکی‌نبشته
انوری (غزلیات) از انوری
(گر باز دگرباره ببینم مگر اورا)
  گر باز دگرباره ببینم مگر اورا دارم ز سر شادی بر فرق سر او را  
  با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را  
  سوگند خورم من به خدا و به سر او کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را  
  چندان که رسانید بلاها به سر من یارب مرسان هیچ بلایی به سر او را  
  هر شب ز بر شام همی تا به سحرگه رخساره کنم سرخ ز خون جگر او را