انوری (غزلیات)/هرکرا عشقت به هم برمیزند
ظاهر
هرکرا عشقت به هم برمیزند | عاقبت چون حلقه بر در میزند | |||||
طالعی داری که از دست غمت | هرکرا دستیست بر سر میزند | |||||
در هوای تو ملک پر بفکند | اینچنین کت حسن بر در میزند | |||||
من کیم کز عشق تو بر سر زنم | بر سر از عشق تو سنجر میزند | |||||
عشق را در سر مکن جور و جفا | عشق با ما خود برابر میزند | |||||
رای وصلت خواستم زو هجر گفت | این حریف این نقش کمتر میزند | |||||
درد هجرانت گرم اشکی دهد | عشق صدبارم به سر بر میزند | |||||
این نه بس کز عیش تلخ من لبت | خندهی شیرین چو شکر میزند | |||||
تیر غمزهت را بگو آهستهتر | گرنه اندر روی کافر میزند | |||||
تو نشسته فارغ اندر گوشهای | وین دعاگو حلقه بر در میزند | |||||
عاشقی هرگز مباد اندر جهان | عاشقی با کافری بر میزند | |||||
از تو خوبی چون سخن از انوری | هر زمانی لاف دیگر میزند |