انوری (غزلیات)/مست از درم درآمد دوش آن مه تمام

از ویکی‌نبشته
انوری (غزلیات) از انوری
(مست از درم درآمد دوش آن مه تمام)
  مست از درم درآمد دوش آن مه تمام دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام  
  بر روز روشن از شب تیره فکنده بند وز مشک سوده بر گل سوری نهاده دام  
  آهنگ پست کرده به صوت حزین خویش شکر همی فشانده ز یاقوت لعل‌فام  
  گفتی که لعل ناب و عقیق گداخته است درجام او ز عکس رخ او شراب خام  
  بنشست بر کنار من و باده نوش کرد آن ماه سروقامت و آن سروکش خرام  
  گفت ای کسی که در همه عمر از جفاء چرخ با من شبی به روز نیاورده‌ای به کام  
  اینک من و تو و می لعل و سرود و رود بی‌زحمت رسول و فرستادن پیام  
  با چنگ بر کنار بد اندر کنار من مخمور تا به صبح سفید از نماز شام  
  در گوشه‌ای که کس نبد آگه ز حال ما زان عشرت به غایت و زان مستی تمام  
  نه مطرب و نه ساقی و نه یار و نه حریف او بود و انوری و می لعل والسلام