انوری (غزلیات)/عشق تو بر هرکه عافیت بهسر آرد
ظاهر
عشق تو بر هرکه عافیت بهسر آرد | هر دو جهانش به زیر پای درآرد | |||||
عقل که در کوی روزگار نپاید | بر سر کوی تو عمرها بهسر آرد | |||||
صبر که ساکنترین عالم عشق است | زلف تو هر ساعتش به رقص درآرد | |||||
با توبه بیشی صبر درنتوان بست | زانکه به یک روزه غم شکم ز بر آرد | |||||
بوی تو باد ار شبی برد به طوافی | جملهی عشاق را ز خاک برآرد | |||||
گفتم یارب چه عیشها کنمی من | گر ز وصال توام کسی خبر آرد | |||||
هجر ترا زین حدیث خنده برافتاد | گفت که آری چنین بود اگر آرد |