انوری (غزلیات)/دوش در ره نگارم آمد پیش

از ویکی‌نبشته
انوری (غزلیات) از انوری
(دوش در ره نگارم آمد پیش)
  دوش در ره نگارم آمد پیش آن به خوبی ز ماه گردون بیش  
  گشته از روی و زلف خونخوارش خاک گلرنگ و باد مشک پریش  
  چون مرا دید ساعتی از دور آن بت نیکخواه نیک‌اندیش  
  به اشارت نهان ز دشمن گفت کالسلام علیک ای درویش