انوری (غزلیات)/دل را به غمت نیاز میبینم
ظاهر
دل را به غمت نیاز میبینم | کارت همه کبر و ناز میبینم | |||||
وان جامه که دی وصل ما بودی | اکنون نه بر آن طراز میبینم | |||||
صد گونه زیان همی پدید آید | سرمایهی دل چو باز میبینم | |||||
آنرا که فلک همی کند نازش | او را به تو هم نیاز میبینم | |||||
هین چند که زلف گردهی تو | بر دست غمت دراز میبینم |