انوری (غزلیات)/دلا در عاشقی جانی زیانگیر
ظاهر
| دلا در عاشقی جانی زیانگیر | وگرنه جای بازی نیست جانگیر | |||||
| جهان عاشقی پایان ندارد | اگر جانت همی باید جهانگیر | |||||
| مرا گویی چنین هم نیست آخر | چنان کت دل همی خواهد چنانگیر | |||||
| من اینک در میان کارم ای دل | سر و کاری همی بینی کرانگیر | |||||
| در آن میزنی کز غم شوی خون | برو هم عافیت را آستانگیر | |||||
| به بوی وصل خود رنگش نبینی | به حرمت جان هجران در میانگیر | |||||