انوری (غزلیات)/جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی
ظاهر
جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی | جانم مباد اگر به عزیزی چو جان نباشی | |||||
هان تا قیاس کار خود از دیگران نگیری | کار تو دیگرست تو چون دیگران نباشی | |||||
عشقت به دل خریدم و حقا که سود کردم | جانم به غم بخر که تو هم بر زیان نباشی | |||||
چون من شمار هیچ بد و نیک برنگیرم | از کارهای خویش که تو در میان نباشی | |||||
ای در میان کار کشیده به یک رهم را | واجب چنان کند که چنین بر کران نباشی | |||||
جز هجر تو به گرد جهان داستان نباشد | با دوستان به وصل چو همداستان نباشی | |||||
گویی که جز به جان و جان یار کس نباشم | جانا به هرچه باشی جز رایگان نباشی | |||||
بخرید انوریت به جان و جهان به شرطی | کز وی نهان و دور چو جان و جهان نباشی |