انوری (غزلیات)/ای روی تو آیت نکویی
ظاهر
ای روی تو آیت نکویی | حسن تو کمال خوبرویی | |||||
راتب شده عالم کهن را | هردم ز تو فتنهای به نویی | |||||
معروف لبت به تنگباری | چونان که دلت به تنگخویی | |||||
بردی دل و در کمین جانی | یارب تو از این همه چه جویی | |||||
گویی شب وصل با تو گویم | الحق تو کنی خود آنچه گویی | |||||
در کوی غمت به جان رسیدم | گفتم تو کجا و در چه کویی | |||||
گفتا بدو روزه غیبت آخر | تا چند ز یک سخن که گویی | |||||
من هم به جوار زلف آنم | کز عشوه تو در جوال اویی |