انوری (غزلیات)/ای رخت رشک آفتاب شده

از ویکی‌نبشته
انوری (غزلیات) از انوری
(ای رخت رشک آفتاب شده)
  ای رخت رشک آفتاب شده آفتاب از رخت به تاب شده  
  آفتابیست آن دو عارض تو زلف تو پیش او نقاب شده  
  زود بینم ز تیر غمزه‌ی تو عالمی سر بسر خراب شده  
  گرچه هست ای پری‌وش مه‌رو بتگری را رخت مب شده  
  هست بر آتش غم هجرت جگر انوری کباب شده