انوری (غزلیات)/ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی
ظاهر
| ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی | بدخو چرا شدستی آخر مرا نگویی | |||||
| در نیکویی تمامی در بدخویی بغایت | یارب چه چشم زخمست خوبیت را نکویی | |||||
| گه دوستی نمایی گه دشمنی فزایی | بیگانه آشنایی بدخوی خوبرویی | |||||
| گیرم که برگرفتی دست عنایت از من | هر ساعتی بخونم دست جفا چه شویی | |||||
| جرمم نهی و گویی دارم هزار دیگر | ای زودسیر دیرست تا تو بهانهجویی | |||||