انوری (غزلیات)/ای ایزد از لطافت محضت بیافریده
ظاهر
ای ایزد از لطافت محضت بیافریده | واندر کنار رحمت و لطفت بپروریده | |||||
لعلت به خنده توبهی کروبیان شکسته | جزعت به غمزه پردهی روحانیان دریده | |||||
بر گلبن اهل چو تو یک شاخ ناشکفته | در بیشهی ازل چو تو یک مرغ ناپریده | |||||
مشاطگان عالم علوی ز رشک خطت | حوران خلد را به هوس نیل برکشیده | |||||
ای سایهی کمال تو بر شش جهت فتاده | واوازهی جمال تو در نه فلک شنیده | |||||
ای از خیال روی تو اندر خیال هرکس | ماه دگر برآمده صبحی دگر دمیده | |||||
در آرزوی سایهی قد تو هر سحرگه | فریاد خاک کوی تو بر آسمان رسیده | |||||
ما را به رایگان بخر از ما و داغ برنه | ای درد و داغ عشق ترا ما به جان خریده |